دستاورد بزرگ
بهمن قهرمانی بهمن قهرمانی

جنبش مردمی وسیع در سال گذشته، که ابتدا به دنبال تقلب انتخاباتی گسترده و با تکیه به رهبری اصلاح طلبان جمهوری اسلامی خواه گام های اولیه را برداشت، به سرعت دستخوش دوگانگی گشته و جای آن را مطالبات وسیع آزادیخواهانه ، دمکراتیک و سرنگونی خواه، گرفت. به دنبال آن شاهد رو در رویی های گسترده خیابانی بودیم. از یکسو اصلاح طلبان و تمام جبهه به صف شده آنها، شامل جمهوری خواهان و لیبرال ها و امثال توده ای ها، در تلاش برای به قدرت رسیدن، و از سوی دیگر جنبش عظیم توده ای و رادیکال مردم با مطالبات گسترده آزادیخواهانه و سرنگونی طلبانه قد علم کرد. در جریان چند ماه جنگ و گریز خیابانی و تظاهرات های چند صد هزار نفره و سرکوب وحشیانه و گسترده دولت، تجربیات ارزنده ای برای جنبش شکل گرفت. ازظرفیت مبارزه به شکل تظاهرات خیابانی به درجات زیادی استفاده شد و جنبش خود بخودی در این راه رهبری اصلاح طلب را تا حدودی کمرنگ و حاشیه ای کرد و ابتکار عمل به دست توده ها افتاد. شعارها، قرارها، مقاومت و درگیری با دستگاه سرکوب، خارج از اراده و تمایل رهبران اصلاح طلب بود. موسوی می گفت "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد"، اما مردم در خیابان ها شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر دیکتاتور سرمی دادند. خاتمی مردم را به آرامش و بردباری دعوت می کرد، اما مردم روز بروز با جسارت بیشتری در مقابل سرکوب گران و مزدوران ایستادگی می کردند. ده ها کشته ، صدها زخمی و هزاران بازداشتی و شکنجه شده حکایت از وسعت مبارزات و شدت سرکوب اعمال شده داشت. روحیه انقلابی در جامعه مشهود و غالب شده و سیر وقایع، جنبش را هر چه بیشتر رادیکال نمود. از طرف دیگر به دلیل عدم حضور مستقل و سیاسی طبقه کارگر در این مبارزات، جنبش، ظرفیت پیشروی محدودی داشت و همانطور که پیش بینی می شد نتوانست به یک حرکت فراگیر منتهی گردد. بر همین مبنا جنبش پس از 22 بهمن با افت روبرو گردید و ظرفیت به میدان آمدن میلیونی مردم کاهش یافت، هر چند که به هر شکل اعتراضات و مبارزات توده ای به نسبت سال های قبل از انتخابات در سطح بالاتری باقی مانده و خواهد ماند، اما تفاوتی در شکل و توان بروز آن ایجاد شد.

همانطور که اشاره شد، نقطه ضعف بزرگ و پاشنه آشیل جنبش مردمی، فقدان حضور مستقل و طبقاتی کارگران بود. هر چند که کارگران بسیاری فعالانه در این جنبش شرکت داشتند، اما حضور آنها نه به مثابه یک گرایش سیاسی و طبقاتی کارگری، بلکه به مثابه یک نیروی فعال در جنبش خودبخودی معنا داشت.

در جریان برگزاری مراسم اول ماه مه سال 89 با وجود جو پلیسی و خفقان حاکم، تشکل های کارگری طی یک قطعنامه سراسری مطالبات پایه ای طبقه کارگر را مطرح کرده و از مبارزات مردم نیز حمایت نمودند. قطعنامه امسال همچون سال گذشته، دستاوردی برای طبقه کارگر بود؛ اما آنچه اول ماه مه امسال را از سال های قبل متمایز می کند، فراخوانی است که از طرف شورای برگزاری مراسم اول ماه مه داده شد؛ فعالین کارگری متشکل در این شورا با درایت از شرایط جامعه – مبارزات مردمی سال گذشته – و ویژگی روز کارگر و با در نظر گرفتن مجموعه احتمالات ممکن سرکوب، رهنمودی واقعگرایانه دادند وکارگران و مردم را به شرکت در تجمع خیابانی در مقابل اداره کار فرا خواندند. با وجود اینکه چند هزار نیروی سرکوب گر توسط دولت در خیابان ها مستقر گردید، اما بطور نسبی شرکت کارگران و مردم در این مراسم قابل توجه بود.

در تهران، سنندج، قزوین، شیراز، اهواز، تبریز و چند شهر دیگر کارگران دست به تجمع زدند؛ و در چند دانشگاه نیز توسط دانشجویان مراسم برگزار گردید. در این تجمعات نشانی از اصلاح طلبان حکومتی نبود و شعار ها نیز حکایت از طرح مطالبات کارگران داشت. در بیانیه های شورای برگزاری با اصلاح طلبان حکومتی مرزبندی وجود داشت. مجموعه شرایط فوق – قطعنامه سراسری کارگری و فراخوان و تجمعات خیابانی مستقل- به مثابه دستاوردی بزرگ و ماندگار و گام عملی مهمی در راستای به میدان آمدن طبقه کارگر ایران است. هر چند هنوز تا مرحله به میدان آمدن طبقه کارگر به شکل متشکل و وسیع فاصله وجود دارد، اما در همین حد نیز حرکت قابل توجهی در راستای منافع جنبش کارگری برداشته شده است.

پس از اعدام پنج نفر از فعالین سیاسی بنام های فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان بار دیگر خشم و کینه توده ها اوج گرفت. بیش ازسی سال است رژیم جمهوری اسلامی دست اندرکار کشتار کارگران و فعالین سیاسی بوده، اما این بار با موجی از اعتراضات توده ای مواجه گردید. هر چند که این اعتراضات فقط در مناطق کرد نشین صورت گرفت، اما به هر شکل اعتصابی وسیع و گسترده بود که کارگران، دانشجویان، دانش آموزان و دیگر مردم در آن شرکت داشتند، و در مقابل دستگاه عریض و طویل سرکوب، اعتراض عملی بزرگی انجام دادند که هم در راستای اعتراض به اعدام این پنج فعال سیاسی و هم در اعتراض به قانون ضد انسانی اعدام بود.

هر چند در مناطق کرد نشین در طول مدت اعتراضات گسترده مردمی اعتراض و مبارزه ای همسو وجود نداشت، اما با برگزاری مراسم روز کارگر در سراسر ایران و همچنین در سنندج و از سوی دیگر با اعتصاب 23 اردیبهشت، بار دیگر جایگاه خود را در مبارزات کارگران و مردم ایران بدست آورد و مبارزات کارگران و مردم را هر چه بیشتر تقویت نمود.

اعتصاب معترضانه به اعدام پنج فعال سیاسی در چند شهر، گام بزرگ و مثبتی در جریان مبارزات یک سال گذشته مردمی بود که صف مستقل و طبقاتی کارگری نداشت و جنبش خودبخودی آلوده به توهم نسبت به اصلاح طلبان بود. در جریان تجمعات و اعتصاب مناطق کرد نشین نه خبری از پرچم های سبز و نه خبری از شعارهای اصلاح طلبان بود. اعتصاب اعتراضی در مناطق کردنشین نسبت به اعدام پنج فعال سیاسی، ضربه ای قابل توجه به دستگاه سرکوب رژیم آدم کش است، و برهمین مبنا حکومت را در موقعیت ضعیف تری قرار می دهد.

حتی در جریان اعتراضات و تجمعات زیادی که در مقابل سفارت ها و کنسولگری های ایران در خارج کشور صورت گرفت، نشانی از جمهوری اسلامی خواهان اصلاح طلب نبود و عموما جریانات چپ و یا فعالین مستقل کارگری و سیاسی ابتکار عمل را بدست داشتند. هر چند که برای غالب شدن این موقعیت راه زیادی باقی است، اما در درجه اول برای حفظ این موقعیت و استفاده از فرصت ها برای به میدان آمدن کارگران و زحمتکشان به شکلی مستقل و طبقاتی باید تلاش نمود و اهمیت آن را هر چه بیشتر برجسته نمود.

حالا دیگر به روشنی می توان گفت که بخشی از جنبش جاری موجود صف کارگران و مردمی است، که در عین حال که با مبارزات مردم همراهی می کنند، اما صف مستقل خود را دارند و به اصلاح طلبان و وابستگان جمهوری اسلامی و حامیانشان توهمی ندارند. هر چند هنوز بخش زیادی از کارگران به شکل مستقل به میدان مبارزه نیامدند و برای تداوم مبارزات و پیشروی آن این امر ضروری است، اما حضور جناح کارگری و مستقل خود بیانگر پالایش نسبی جنبش است و این واقعیت افق جنبش کارگری را روشنتر می نماید.

زنده باد همبستگی طبقاتی کارگران

زنده باد سوسیالیسم

کمیته های کارگران سوسیالیست داخل کشور

 


June 27th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی